آثار عبادت
1 بحارالانوار، ج 70، ص 16.
اسـاس آفـريـنـش بـر مبناى (داد و ستد) يا (حركت و بركت ) نهاده شده و هر پديده اى به اندازه لياقت و ظرفيت خويش از فيض الهى برخوردار مى گردد. از اين رو، تمام پديده ها به ارتباط با آفريننده هستى نيازمندند تا به هستى خود ادامه داده ، فيض بيشترى دريافت كنند.
كـانـال ارتـبـاطـى انسان با خدا و دريافت فيض و رحمت او عبادت (به معناى وسيع كلمه ) است و هرچه عبادت اوبيشتر وبهتر باشد از فيوضات الهى بهره بيشتر مى برد وبه همان نسبت به خـداى تـعـالى نـزديـكـتـرمـى شـود. از رسـول خـدا(ص ) نقل شده كه خداى تبارك وتعالى فرمود:
(ما يَتَقَرَّبُ إِلَىَّ عَبْدى بِمِثْلِ اءَداءِ مَاافْتَرَضَتُ عَلَيْهِ)1
چيزى مانند انجام واجبات بنده ام را به من نزديك نمى كند.
عبادت و بندگى خدا، هم در دنيا آثار و منافعى دارد هم در آخرت .
آثار دنيوى
الف ـ خدا ترسى
هـر چـه (عابد) بيشتر در درگاه الهى سر بسايد، به او نزديكتر شده ، عظمت او را بيشتر درك مى كند. در نتيجه ، ابهت و خوف از خدا دلش را پر مى كند و به انجام وظايف دينى پرداخته ، از كارهاى حرام دورى مى كند. حضرت صادق (ع ) فرمود:
(خـداونـد در تـورات فـرمـوده اسـت : اى فـرزند آدم ! براى پرستش من كوشش كن تا دلت را از خوف خود پركنم .)2
پـيـدايـش روحـيـه آزادگـى نـيـز بـا خـداتـرسـى هـمـراه اسـت كـه (عـابـد) را از قـيـد و بـنـد عـوامـل آزادى كـُش مـانند؛ علاقه به ثروت و مقام ، شهوات و ... آزاد مى سازد و بايد گفت ؛ هيچ چيزى مانند عبادت خدا، آزادى بخش نيست .
ب ـ سلامت جسم و جان
دومـيـن اثـر ارزنـده عـبـادت ، آرامـش روحى و سلامت جسم و جان است . بايد توجّه داشت كه يكى از عـوامـل بـيمارى روحى و جسمى از نظر اسلام و روان شناسان ، تشويش خاطر و غم و غصه است . تـشـويـش خـاطـر نـاشـى از دورى از خـدا و مـعـنـويـت اسـت . قرآن مجيد، درمان افسردگى و اندوه دل را در سايه ذكر خدا كه روح عبادت است مُيَسّر دانسته ، چنين فرموده است :
(اءَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)3
باياد و ذكر خدا دلها آرامش مى يابد.
نـكـتـه جـالب ديـگـر ايـنـكـه بـرخى از عبادتها تاءثير مستقيم روى سلامت عابد دارد، به عنوان مثال رسول اكرم (ص ) مى فرمايد:
(صُومُوا تَصِحُّوا)4
روزه بگيرديد تا سالم شويد.
امام سجاد(ع ) نيز فرمود:
(حَجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحُّ اءَجْسامُكُمْ...)5
حجّ و عمره به جا آوريد تا بدنهاى شما سالم گردد.
ج ـ مصونيت در برابر گناه
اثـر ديگر عبادت ، محفوظ ماندن از گناهان است ، چون انسان هر چه به خدا نزديك تر شود به هـمـان مـقـدار از انـحـراف و گناه فاصله مى گيرد و وسوسه هاى شيطانى در او بى اثر خواهد بود. با توجه به اين حقيقت ، قرآن مجيد مى فرمايد:
(اءَقِمِ الصَّلوةَ، إِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ)6
نماز را به پا دار، همانا نماز از زشتى و منكرات باز مى دارد.
رسول خدا(ص ) درباره حجّ نيز چنين فرمود:
(آيَةُ قَبُولِ الْحَجِّ تَرْكُ ما كانَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ مُقيماً مِنَ الذُّنُوبِ)7
نشانه قبولى حج ، ترك گناهانى است كه تاكنون انجام مى داده است .
خـدا ضـمـن بـيـان داسـتـان حـضـرت يـوسـف (ع ) مـى فـرمـايـد: ايـن عـبـادت پـاك و ايـمـان كامل او بود كه موجب شد او را از انحراف و آلوده شدن نجات دهيم :
(كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الُْمخْلَصينَ)8
ايـن گونه (برهان خويش را به او نشان داديم تا) او را از گناه و بدى نجات دهيم ، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود.
بـديـن مـعنا كه با عبادت وانجام واجبات و اخلاص كامل ، شايستگى يافت كه از آلودگى گناه و ورود به معصيّت در امان بماند.9
د ـ بى نيازى از مردم
از ديـگـر آثـار عـبـادت ، مـحـبـوبـيـّت در نـزد خـداونـد اسـت كـه بـا عـمـل بـه تكاليف و انجام واجبات به دست مى آيد. خدا بندگان وظيفه شناس را كرامت نفس و بى نيازى عطا مى كند. تا محتاج غير او نشوند.
امام صادق (ع ) فرمود در تورات چنين نوشته است :
(يَابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبادَتى اءَمْلاَْ قَلْبَكَ غِناً...)10
اى فرزند آدم ! براى عبادت من خود را فارغ كن تا قلبت را از بى نيازى پركنم .
ه ـ كامروايى و خوشبختى
خـوشـبـخـتـى و سـعـادت از جمله نعمتهايى است كه هر كس در تلاش براى رسيدن به آن ، تمام توان خود را به كار مى گيرد. از نظر اسلام انسان سعادتمند، كسى است كه به تعاليم انبيا و دسـتـورات الهى عمل نموده ، در عبادت و كسب معنويت كوشا باشد.حضرت على (ع ) در اين باره فرمود:
(سَعادَةُ الرَّجُلِ فى إِحْرازِ دينِهِ وَ الْعَمَلِ لاِ خِرَتِهِ)11
خوشبختى و سعادت مرد در ديندارى و عمل براى آخرت است .
و ـ پيروزى بر دشمنان
عبادت خدا وپناه بردن به قدرت بى پايان خدا پشتوانه محكم مؤ من در صحنه هاى گوناگون نبرد با دشمنان ، شيطان و نفس امّاره است .
بطور مثال ، (دعا) سلاح مؤ من و يكى از پشتوانه هاى محكم اوست .
رسول اكرم (ص ) روزى به يارانش فرمود:
(آيا شما را از سلاحى كه از دشمن نجاتتان دهد آگاه نسازم ؟)
گفتند: چرا. فرمود:
(شب و روز دعا كنيد كه دعا اسلحه مؤ من است .)12
نـاگـفـتـه نـمـانـد كـه عـبـادت و دعـا در كـنـار بـرنـامـه و عـمـل مـؤ ثـر خـواهـد بـود، نه اينكه به جاى تلاش و كوشش و كارزار، در محراب و مسجد و كنج خانه بنشينيم و دعا كنيم .
ز ـ روزى فراوان
برخى از عبادتها سبب گشايش در زندگى و روزى فراوان مى شود.
مـردى خدمت رسول خدا (ص ) اظهار داشت : دوست دارم ثروتمند شوم و وسعتى در زندگى ام پيدا شود. آن حضرت فرمود:
(دُمْ عَلَى الطَّهارَةِ يُوَسَّعْ عَلَيْكَ فِى الرِّزْقِ)13
هميشه با طهارت باش تا روزى ات زياد شود.
امام سجاد(ع ) درباره حجّ و عمره نيز چنين فرمود:
(حـَجُّوا وَ اعـْتـَمـِرُوا... تـَتَّسـِعْ اءَرْزاقـُكـُمْ وَ يـَصـْلُحْ ايـمـانـُكـُمْ وَ تَكْفُوا مَؤُنَةَ النّاسِ وَ مَؤُنَةَ عَيالاتِكُمْ)14
حـج و عـمـره بـه جـا آوريد تا روزى تان فراوان شود و ايمانتان اصلاح گردد و مخارج مردم و خانواده هاى شما تاءمين شود.
آثار اخروى
آنچه پيرامون آثار دنيوى عبادت آورديم ، بخش كوچكى از پيامدهاى ارزنده آن بود وگرنه هدف اسـاسـى و ثواب و اجر اصلى عبادات در عالم برزخ و آخرت آشكار مى شود و آسايش و خوشى آخـرت ، نـتـيـجـه اعـمـال دنـيـايـى فـرد اسـت و خـداونـد از فضل و احسان خويش ، هر چه بخواهد بر آن مى افزايد و بخشى از آثار اخروى بدين قرار است :
الف ـ آسايش قبر
حـفـره قـبـر اوّليـن مـنـزل سـفـر آخـرت اسـت كـه اوّليـن اثـر اخـروى عـمـل انـسـان ، در آن ظاهر مى شود. اگر اعمال نيكو باشد، قبر همچون چراغ سبزى نويد رهايى مى دهد و گرنه زنگ خطرى است كه آينده اى تاريك را خبر مى دهد. امام باقر(ع ) فرمود:
(مَنْ اءَتَمَّ رُكُوعَهُ لَمْ تَدْخُلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ)15
كسى كه ركوعش را كامل به جا آورد وحشت قبر بر او وارد نمى شود.
ب ـ انيس در قبر
اطـاعت و بندگى خدا در عالم برزخ تجسّم پيدا كرده و در قبر، مونس و همدم انسان است كه يكى از بـهـتـريـن آثـار عـبـادت مـحـسـوب مـى شـود. ابـوبـصـيـر از امـام بـاقـر يـا امـام صـادق : نقل مى كند كه مى فرمود:
وقـتـى مـؤ مـن را در قـبـر مـى نـهـنـد بـه هـمـراه او شـش صـورت نـورانـى داخـل قـبـر مـى شـونـد و اطراف او را مى گيرند، يكى از آنها كه از ديگران نورانى تر است از آنـهـا مـى پـرسد: شما كيستيد؟ يكى مى گويد: من نمازم ، دوّمى مى گويد من زكاتم . سومى مى گـويـد: من روزه ام . چهارمى مى گويد: من حج و عمره ام . پنجمى مى گويد: من نيكيهاى تو هستم كه به برادرانت رساندى همه اينها از آن صورت نورانى تر مى پرسند: تو كه هستى كه از هـمـه نـورانـى تـر و خـوشـبـوتـرى ؟ مـى گـويـد: مـن ولايـت اهل بيت پيغمبرم .16
ج ـ ايمنى در محشر
دومين اثر گرانقدر بندگى خدا در محشر، آشكار مى شود. قرآن مى فرمايد:
(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ...)17
كـسانى كه عمل نيك و شايسته انجام دادند پاداشى بهتر از آن مى بينند و آنها از وحشت و سختى اين روز در امانند.
د ـ آمرزش و رحمت الهى
مـشـمـول رحـمـت وآمـرزش الهـى شـدن از ديـگـر آثـار عـبـادت خـداونـد اسـت كـه بـا ايـمـان و عمل پسنديده به دست مى آيد. قرآن كريم مى فرمايد:
(فَاءَمَّا الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فى رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ)18
كـسـانـى كـه بـه خـدا ايـمـان آوردنـد و تـوسـل جـسـتـنـد، خـداونـد بـزودى آنـهـا را در فضل و رحمت خويش قرار مى دهد.
ه ـ ورود به بهشت
بـنـدگان شايسته خدا كه در دنيا با ايمان بوده ، خدا را پرستيده و فريب زرق و برق دنيا را نخورده اند، سزاوار بهشت خواهند بود قرآن در اين زمينه مى فرمايد:
(وَ سـارِعـُوا إِلى مـَغـْفـِرَةٍ مـِنْ رَبِّكـُمْ وَجـَنَّةٍ عـَرْضـُهـَا السَّمـواتُ وَ الاَْرْضُ اُعـِدَّتـْ لِلْمُتَّقينَ)19
بر يكديگر پيشى گيريد به سوى آمرزش پروردگار خويش و رسيدن به بهشت كه پهنايش بقدر همه آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران مهيّا شده است .
حضرت على (ع ) نيز فرمود:
(ثَمَنُ الْجَنَّةِ الْعَمَلُ الصّالِحُ)20
بهاى بهشت عمل صالح است .
2 بحارالانوار ، ج 71، ص 182.
3 رعد(13)، آيه 28.
4 بحارالانوار، ج 96، ص 255.
5 ثواب الاعمال ، ص 70.
6 عنكبوت (29)، آيه 45.
7 سـيـرى در فـلسـفـه احـكـام ، ص 146، بـه نقل از جعفريات ، ص 66.
8 يوسف (12)، آيه 24.
9 ر.ك : تفسير نمونه ، ج 9، ص 374.
10 اصول كافى ، ج 2، ص 83، بيروت .
11 شرح غررالحكم ، ج 4، ص 144.
12 ثواب الاعمال ، ص 45.
13 ميزان الحكمة ، ج 4، ص 118.
14 ثواب الاعمال ، ص 70.
15بحارالانوار، ج 85، ص 107.
16 بحارالانوار، ج 6،ص 235، (ترجمه آزاد).
17 نمل (27)، آيه 89.
18 نساء(4)، آيه 175.
19 آل عمران (3)، آيه 133، ترجمه آيتى .
20 شرح غررالحكم ، ج 3، ص 349.
آثار عبادت
نويسنده: علي پوريا
عبادت در فرهنگ قرآن، ايمان و اطاعت از همه آموزه هاي وحياني به قصد تقرب و نزديكي به خداوند است و تنها پرستش و عبادت مستقيم خداوند، به معناي عبادت نيست. با اين همه آن چه در اين نوشتار موردنظر است تنها همين مفهوم خاص است كه از آن به عبادت و پرستش خداوند ياد مي شود. اينك مطلب را با هم ازنظر مي گذرانيم:
يكي از مهم ترين اهداف آفرينش در آموزه هاي قرآن، عبوديت است. عبوديت خداوند اختصاص به بشر ندارد و همگان موظف هستند كه در برابر خداوند كرنش نموده و به عنوان معبود مطلق او را پرستش كنند و خاضعانه و خاشعانه در برابرش نمازگزارند، با اين تفاوت كه بشر و جن به عنوان دو موجود مختار و داراي اراده، در عبوديت خداوند آزاد هستند و به اختيار خويش در حوزه عمل تشريعي مي تواند كفر و ايمان را برگزينند؛ هر چند كه در حوزه تكويني آنان نيز نمي توانند از دايره عبوديت بيرون روند و در هرحالي به عنوان عبادالله مي باشند.
عبوديت مقامي از مقامات اختياري بشر مي باشد و شخصي كه به مقام عبوديت اختياري برسد و در مقام كمالي آن قرار گيرد، از ويژگي هاي انحصاري و خاصي برخوردار مي شود كه مقام خلافت ربوبي يكي از آن هاست؛ زيرا انسان به عبوديت خويش، استعدادهاي سرشته در ذات خويش را به فعليت مي رساند و همه كمالات اسمايي را در خود تحقق مي بخشد. در اين زمان است كه قابليت مي يابد تا در نقش خلافت ربوبي در پروردگاري همه كائنات از كم ترين تا برترين بپردازد و پروردگار همگان شود. اين گونه است كه سزاوار سجده و اطاعت از سوي همه ايشان مي شود.
از آن جايي كه انسان يكي از دو آفريده مختار و با اراده خداوندي است، شيوه هاي عبادتي وي نيز انحصاري است و داراي ويژگي هاي خاصي است. از اين روست كه خداوند براي بشر، آموزه هاي هدايتي را به نام اسلام بر او از راه همه پيامبران از آدم(ع) تا خاتم فرستاده است تا با بهره گيري از آن ها انسان بتواند به مقام عبوديت اختياري دست يابد.
البته شيوه اي كه در آموزه هاي وحياني و هدايتي اسلام بيان شده است داراي همه گونه آداب و آيين پسنديده اي كه دست يابي انسان را به مقام عبوديت انسان مي كند. اين آموزه هاي وحياني از دربر گيرندگي و جامعيت برخوردار مي باشد و به يك معنا مختص به عبوديت محض و صرف نيست. از اين روست كه نوع رفتارهاي انسان در برابر همه هستي از طبيعت و غيرطبيعت و انسان و غيرانسان را شامل مي شود و مجموعه اي از آيين ها، آداب و هنجارهاي اجتماعي و گزاره هاي اخلاقي و حقوقي و مانند آن را دربر دارد.
اگر عبادت به معناي نهايت تذلل و كوچكي در برابر خداوند است كه شايسته و مستحق چنين عملي از سوي انسان مي باشد؛ زيرا به آدمي جان بخشيده است و افزون بر نعمت زندگي و پرورش او، همه امكانات و نعمت هاي ديگر را براي او فراهم آورده است، مي بايست گفت كه هر اطاعتي از آموزه هاي او به معناي عبوديت و عبادت است؛ اما مراد از عبوديت در اين عبارت تنها پرستش و عبادت محض و صرف است كه در برابر خداوند انجام مي گيرد و هدف و مقصد و مقصود مستقيم اعمال و رفتار و گفتار آدمي است.
عبادت در فرهنگ قرآن
هنگامي كه قرآن به مساله عبادت مي پردازد آن را امري فطري مي شمارد و بر اين امر پامي فشارد كه در ذات انسان ها روحيه عبوديت و پرستش نهفته است وآدمي به طور فطري به اين امر گرايش دارد. از اين روست كه اگر خداي يگانه را نپرستد به پرستش و عبادت اموري ديگر رو مي آورد تا اين ميل و گرايش باطني و ذاتي خويش را ارضا كند.
قرآن گزارش مي كند كه از ديرباز اين روحيه به شكل عملي خود را نشان داده است و آدمي مي كوشيده تا به هر شكلي شده است در برابر چيزي عبادت كند. از اين رو بوده كه عبوديت انحرافي از همان آغاز به وسوسه ابليسي آغاز شده و به شكل بت پرستي از زمان نوح (ع) و يا پيش از ايشان پديد آمده است. (هود آيه 25 و 26) در دوره هاي متاخر نيز عمل عبوديت از سوي پيامبران در مسير اصلي قرار مي گيرد و تلاش هاي پيامبراني چون حضرت ابراهيم (ع) و يعقوب (ع) (بقره آيه 125 و 133) و حضرت عيسي (ع) (آل عمران آيه 45 تا 51) و پيامبر اكرم (ص) موجب مي شود تا پاسخ درستي به اين خواسته ذاتي و فطري بشر داده شود و تنها خداوندي كه آفريدگار و پروردگار بشر و هستي است به عنوان معبود شايسته پرستش مطرح و معرفي شود. (حمد آيه 5 و نيز بقره آيه 83 و 133 و 138 و آيات بسيار ديگر)
آثار عبادت
عبادت محض همانند ديگر اعمال بشر در تكوين تاثيرگذار مي باشد و اين گونه نيست كه هيچ تاثيري بر حوزه تكوينيات به جا نگذارد. به اين معنا كه برخلاف تصور عاميانه كه سخن و حرف زدن را باد هوا مي شمارند. آثار بي شماري بر آن مترتب است كه قرآن در آيه 18 سوره ق مي فرمايد كه همه آن چه گفته مي شود از سوي دو فرشته همراه هر شخص كه موظف به مراقبت و نگهباني هستند نوشته مي شود و گوينده در قيامت مي بايست پاسخ گو باشد.
اين غير از آن است كه هر گفتاري داراي آثار وجودي و تكويني است. علامه ارجمند استاد حسن زاده آملي مي فرمود كه در روزهاي نخست انقلاب كه گروه هاي كمونيستي فعال بودند، يكي از تحصيل كرده هاي دانشگاهي در عروسي در حالي كه به مساله خواندن خطبه انتقاد داشت و آن را بي تاثير مي دانست مورد خطاب عتاب آلود وي قرار گرفت و در جمع مورد نكوهش و سرزنش قرار گرفت به گونه اي كه شخص رنگ باخت و سرخ و قرمز شد. استاد وي را آگاه به اين مطلب متنبه ساخت كه اگر اين گفتار سرزنش آميز باد هوا و بي تاثير در امور كائنات و تكوينيات است چرا شما رنگ باختيد و چهره برافروخته و قرمز شديد؟
بنابراين نمي توان درباره تاثير اعمال و حتي كلمات و سخنان بر امور تكويني شك و ترديدي روا داشت. از اين رو مي توان گفت كه هر عملي نه تنها بر خود شخص تاثير مي گذارد بلكه بر امور تكويني و جهان خارج نيز تاثيرگذار مي باشد كه در آزمايشگاه نيز درباره تاثير سخنان و كلمات بر گياهان و يا اعمال ديگر آزمايش هاي بسياري به عمل آمده كه بيانگر تاثير مستقيم اعمال و رفتار آدمي بر امور تكويني و خارجي مي باشد.
عبادت محض و صرف و پرستش خداوند تبارك و تعالي نيز داراي آثار مستقيم و غيرمستقيم در شخص و امور بيروني است.
اين آثار مي تواند شامل دست يابي به آرامش دروني و سرور و شادي باطني شخص پرستشگر (مريم آيه 48) و سلامت (صافات آيه 109 و 111) عزت و اعتماد به نفس (مريم آيه 81 و 82) مهر و محبت و جلب نظر ديگران به خود (مائده آيه 82) و آرامش خاطر نسبت به آينده و گذشته به سبب دستيابي به يقين (حجر آيه 98و 99) باشد.
چنان كه آثار بيروني چون دست يابي به قدرت و يا افزايش آن (هود آيه 50 و 52) و ترس و عقب نشيني دشمن بشريت يعني ابليس (اسراء آيه 64 و 65) و رهايي از گناه (يوسف آيه 21 و 24) و نجات از عذاب دنيوي و اخروي و خشم الهي (نوح آيات 1تا 4) و جلب رحمت خاص خداوندي (مريم آيات 2 و 3 و انبياء آيه 84) و رستگاري و فلاح اخروي (حج آيه 77) و سعادت و جلب خير در دنيا و آخرت (مريم آيه 48) از اموري است كه در قرآن براي عبادت محض و پرستش خداوند بيان شده است.
البته از آن جايي كه ارتباط تنگاتنگي ميان اعمال و رفتار بشر در حوزه هاي مختلف تكويني وجود دارد قرآن به آثاري چون نزول باران و بركات آسماني و زميني (هود آيه 50و 52) و تاخير اجل و مرگ آدمي و دست يابي به سلامت (نوح آيه 3 و 4) نيز اشاره مي كند تا بنماياند كه ميان اعمال آدمي و امور تكويني تا چه اندازه تاثير و تاثر است.
به سخن ديگر همان گونه كه فساد و تباهي به سبب اعمال آدمي در دريا و خشكي پديد مي آيد و محيط زيست بشر را با نابودي و تباهي مواجه مي سازد (روم آيه 41) هم چنين اعمال او مي تواند موجب شود تا باران مفيد و سازنده ببارد و گياهان و درختان ميوه و بر و باري خوش و خوب دهند و بركات از آسمان و زمين بر روي انسان سرازير شود. (اعراف آيه 96)
از آثار اجتماعي اين گونه عبادت مي توان به مسئله مهم اتحاد و همگرايي اجتماعي اشاره كرد به گونه اي كه تنها مؤمنان عبادت گر هستند كه برخوردار از انسجام كامل مي باشند و هيچ گاه ميان ايشان اختلاف و تضادي نيست (بقره آيه 133 و 134) زيرا اين گونه افراد تنها دل به خدا داده اند و هيچ چيز دنيا ايشان را فريب نمي دهد و به سب اين كه نسبت به همه رحيم و مهربان هستند از هرآن چه خداوند به ايشان داده است انفاق مي كنند و در هر مالي كه به دست مي آورند به حكم نمازگزاران واقعي بودن خداوند بخشي را به پرسشگران و سائلان و يا محرومان مي بخشند. (ذاريات آيه 19 و نيز معارج آيه 25) چنين اعمال و رفتاري كه از عبادتگران واقعي به وقوع مي پيوندد هم انسجام اجتماعي را افزايش مي دهد و هم هرگونه خلاف و سوءتفاهمي را از ميان برمي دارد و دل ها را به سوي يك ديگر جلب و جذب مي كند و الفت را در ميان ايشان پايدار و استواري مي بخشد.
دست يابي انسان به كمالات مهم انساني جز از راه عبادت امكان پذير نيست؛ هرچند كه مراد از عبادت در اين جا معناي گسترده و جامعه آن است، ولي شكي نيست كه عبوديت محض و پرستش ذات الهي نقش اصلي را ايفا مي كند.
براساس آيات قرآني هرگونه عملي كه از سوي بشر با اخلاص انجام پذيرد و در آن هدف و مقصد رضاي الهي باشد به عنوان عبادت شناخته و آثاري بسيار برآن مترتب مي شود ولي ناگفته نماند كه نقش عبادت مستقيم و پرستش ذات، نقشي بسيار جدي و حساس تر است.
انسان با عبادت و پرستش ذات الهي اين امكان را براي خود فراهم مي آورد تا تحت ربوبيت مستقيم خداوند رشد يابد و از عنايت و فضل خاص وي بهره مند گردد و در مقام اصطناع الهي قرار گيرد (طه آيه 41) و با بهره مندي از فضل و رحمت خاص خداوندي از انشراح و سعه صدر برخوردار شده و توانايي آن را بيابد كه همه اسماي كمالي نهفته و تعليم شده ذاتي را به فعليت و ظهور برساند.
اين گونه است كه با عمل عبادي محض و پرستش خداوند در مقام تسليم (حج آيه 34) و رضايت (فتح آيه 29) در مي آيد و با بهره مندي از مقام اطمينان و نفس مطمئنه در مسير كمالي به جايي مي رسد كه همه نام ها و اسماي كمالي را به فعليت رسانده و از آن جايي كه محبوب خداوند است (مائده آيه 54) در مقام امامت و هدايت گري قرار مي گيرد (انبياء آيه 73)
براساس آيات قرآني و آموزه هاي وحياني تنها با عبوديت است كه مي توان به مقام انسانيت رسيد و خلافت ربوبي را به دست آورد و در جايگاه شايسته قرار گرفت كه خداوند از آن به مقام كرامت انساني ياد مي كند و به خود براي آفرينش چنين موجودي آفرين مي گويد.
چون خداوند، حکیم است و به کار عبث و بیهوده امر نمی کند، قطعا عبادت هایی که ما را به انجام آنها امر نموده است، دارای اثرات و فوایدی است؛ و چون خداوند، غنی بالذات است و به این عبادت های ما نیازی ندارد، فواید این عبادت ها، به غیر خدا (فرد عبادت کننده و دیگران) می رسد.
این اثرات و فواید، با هدف و انگیزه ی ما از عبادت منافاتی ندارد؛ یعنی اگر چه یک انسان خود ساخته فقط به خاطر خداوند، عبادتی را انجام می دهد، ولی این هدف، با این مسئله که فایده ای هم نصیب خود عبادت کننده بشود، منافاتی ندارد.
هدف افراد از عبادت، به نوع فکر و سطح آگاهی و معرفت آنان بستگی دارد، و انبیای الهی و ائمه معصومین(ع) که در اوج معرفت قرار دارند، دارای بالاترین هدف از عبادت پروردگار، که همان شکر از الطاف پروردگار و انجام عملی که سزاوار مقام ربوبی است، می باشند؛ و هر چه هدف بلندتر باشد، آثار عبادت که به عبادت کننده می رسد، بیشتر و بهتر خواهد بود.
پس از بیان این مقدمه، مسئله آثار و فواید عبادت را در دو بخش پی می گیریم.
۱٫ گرچه عبادت ها آثاری دارند، اما معصومین (ع) به این آثار چشم ندوخته اند و انگیزه آنان از عبادات، فقط و فقط خدا است، و خدا را برای خدا می خواهند نه برای خود.
برای روشن شدن مطلب توجه به نکاتی ضروری می نماید:
الف. بدیهی است که عبادات آثاری دارند و کاری لغو و بیهوده نیستند، زیرا خداوند هرگز به کاری بیهوده امر نمی کند و بر ترک آن وعدهی عذاب[۱] نمی دهد. اما، یقینا این تاثیر در مقام والای خداوند نیست که باعث تقویت قدرت خداوند و ارتقای مقام الهی شود، زیرا مقامی فوق مقام پروردگار متصور نیست و همه انسان ها و مخلوقات، ذره ای از دریای بیکران عظمت او محسوب می شوند. او غنی بالذات است و فقری ندارد تا غیر او بخواهد آن را جبران نماید و هیچ کس نمی تواند به او ضرری برساند تا با عبادت بندگان خالص، جلوی آن گرفته شود.
پس تأثیر این عبادت ها، در خود انسان عبادت کننده و دیگر انسان ها و موجودات است[۲] و فرقی نمی کند که انسان های عادی آنها را انجام دهند یا معصومین(ع) و البته معصومین (ع) از عبادت های خود، بیشتر از دیگران سود می برند، زیرا آنها با معرفت کامل تری آنها را به جا می آورند.
ب. اثر و فایده عبادت که از آن به هدف و غرض فعل تعبیر می کنند، نباید با هدف فاعل، یعنی نیت و انگیزه ی انجام دهنده ی کار خلط شود و هیچ الزامی وجود ندارد که انگیزه ی فاعل، همان هدف فعل باشد.
بهتر است فرق بین هدف فاعل و هدف فعل را با مثالی توضیح دهیم:
فرض کنید که برای مریضی، دارویی مفید و شفا بخش است اما مریض از خوردن آن استنکاف می کند ولی این مریض برای پدرش، احترام خاصی قائل است و پدرش بر خوردن این دارو اصرار دارد. او در اینجا اقدام به خوردن دارو می کند، نه به خاطر اینکه آثار مفیدی برای او دارد بلکه چون پدرش از او خواسته است؛ یعنی هیچ الزامی وجود ندارد که انگیزه ی فاعل، همان هدف فعل باشد.
حال می گوئیم گرچه خداوند، بهترین شاکران است و هیچ عملی را بدون شکرگزاری رها نمی کند اما انسان هایی هستند که اگر بدانند و یقین داشته باشند که این عبادت، برای آنها هیچ گونه سود و فایده و نفعی ندارد باز هم دست از عبادت خدا بر نمی دارند، و چون خدا به آنها امر کرده است، آن را بجای می آورند و ما معتقدیم که ائمه ی ما از این دسته بودند.
ج؛ هدف فاعل از انجام عبادت، میزان تأثیر و فایده ی آن عمل عبادی را مشخص می کند.
یعنی به هر میزان، انگیزه ی فاعل خالص تر باشد به همان میزان، هدف فعل و آثار عمل عبادی گسترده تر و بهتر خواهد بود و در واقع، یک عمل تا مادامی که برای خدا انجام نشود، اثری ندارد و آنگاه اثری دارد که برای خدا انجام شود. اما برای خدا بودن عمل، درجات و مراحلی دارد: «گروهی به شوق بهشت خدا را عبادت می کنند که این عبادت تجار است وگروهی از ترس جهنم خدا را عبادت می کنند که عبادت بردگان و بندگان است ولی گروهی هستند که چون خداوند را اهل و شایسته ی عبادت می بینند، برای شکر نعمت ها او را عبادت می کنند که این، عبادت احرار و آزادگان است »[۳]این جمله که از سخنان گوهر بار حضرت علی (ع) است، به هدف و انگیزه فاعل اشاره دارد که گرچه انسان، با انگیزه ی رفتن به بهشت یا نرفتن به جهنم، از انگیزه ی الهی فاصله نمی گیرد و بالاخره رفتن به بهشت، چیزی است که خدا آن را خواسته است و اثر طبیعی اعمال عبادی هم همین است که انسان به گوهر تقوا دست یابد و در پرتو آن وارد بهشت گردد، اما انسان باید به جایی برسد که خدا را برای خدا بخواهد:
خلاف طریقت بود که اولیا
تمنا کنند از خدا جز خدا
گر از دوست چشمت به احسان اوست
تو در بند خویشی، نه در بند دوست [۴].
و همان طوری که تذکر دادیم، آثار چنین عبادتی که فقط برای خداست، به خود عبادت کننده می رسد و باعث می گردد تا عبادت کننده مقام رضوان و قرب الهی را به دست آورد، اما او برای این آثار، تن به عبادت خدا نداده است.
انسانی که به این جایگاه رسیده است، عبادت را راه عشق بازی با معبود یافته است[۵]، و عاشق جز وصال معشوق، چیزی در سر ندارد و حتی به جایی می رسد که از خود، خواسته ای ندارد، او هستی اش را به پای معشوق فدا می کند؛ بابا طاهر در این باره چنین سروده است:
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد.
۲٫ انسان دارای دو بعد است:
۱٫بعد الاهی، ۲٫ بعد نفسانی، که از آن دو، به خود واقعی و خود مجازی[۶] تعبیر می کنند. آنچه در اسلام، مذمت شده و جهاد و مبارزه ی با او به عنوان جهاد اکبر تلقی شده است، همین خود مجازی و خواسته های اوست، و اگر در قرآن آمده است که بزرگترین باختن ها، این است که انسان خودش را ببازد[۷]، منظور همین خود و من واقعی است.
و این خود حقیقی است که قرآن در باره ی آن فرموده است: «مانند آنهایی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز چنان کرد تا خود را فراموش کنند.»[۸] یعنی انسان این خود را آنگاه کشف می کند که خدا را کشف کرده باشد و لذا شهود منِ خود، هیچ وقت از شهود خدا جدا نیست[۹].
با این خود، نه تنها نباید مبارزه کرد بلکه باید او را عزیز و گرامی داشت و به همین جهت است که انسان حق ندارد عملی را که آبرویش را در بین مردم به خطر می اندازد، انجام دهد.[۱۰].
به تعبیر شهید مطهری (ره): «روح و حقیقت عبادت که توجه به خداست، بازیافتن خود واقعی است. انسان خود حقیقی اش را در عبادت و در توجه به ذات حق پیدا می کند و می یابد.»[۱۱]
به هر حال، اگر هدف انسان از عبادت، ارتقای بعد الهی و تقرب به پروردگار باشد و عبادت را به این نیت انجام دهد، در این صورت، عبادتی که برای ارتقای درجات معنوی و الهی خود انجام می دهد کاملاً هم جهت و هم سو با عبادت «لله» می شود و از مسیرحق، ذره ای انحراف پیدا نمی کند؛ عبادت معصومین (ع) از این نوع است. ما انسان ها نیز باید با پیروی از ایشان(ع) سعی کنیم عباداتمان در این مسیر قرارگیرد.
در این صورت، انسان بایدخودخواه باشد؛ یعنی ارزش های الاهی خود را بشناسد و آنها را دوست داشته باشد و آنها را بیهوده از بین نبرده و در مسیر افزودن بر آنها باشد، زیرا خودخواهی، به معنای دوست داشتن بعد الهی، خداخواهی و خدادوستی است. پس آنچه از نظر اسلام مذموم است، تلاش و کوشش، در راه خود حیوانی و مادی و نفسانی است، اما تلاش و فعالیت در راه ارتقای خود (بعد) الهی، در حقیقت، تلاش و کوشش در راه خدا و برای خداست.
و لذا اگر انگیزه کسی که اجیر می شود عبادتی مثل حج را برای دیگری به جا آورد، ارتقای خود واقعی باشد[۱۲]، این انگیزه او ممدوح است.
[۱]«کسانی که از عبادت من تکبر می ورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ می شوند.»غافر، ۶۰، ترجمه ی آیت الله مکارم شیرازی.
[۲] در قران و روایات به آثار عبادات اشاره شده است، مثلا؛ قرآن در بیان علت وجوب روزه می فرماید:
… لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ …تا شاید شما باتقوا شوید (بقره، ۱۸۳) و یا حضرت صدیقه ی کبری، فاطمه زهرا (س) به فواید تربیتی نماز، تواضع را هم می افزایند و می فرمایند: «خداوند نماز را واجب کرده است تا مردم متواضع شوند و … » (بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۲۰۹؛ میزان الحکمة، ج ۵، ص ۳۷۵) و به همین دلیل، گفته می شود عبادت، یک مکتب انسان سازی است؛ و طبیعی است که با اصلاح فرد، جامعه هم اصلاح می شود. برای آگاهی از آثار عبادت، مطالعه ی کتاب “حکمت عبادات” آیت الله جوادی آملی را به شما توصیه می کنیم.
[۳] نهج البلاغه، قصار الحکم، ۲۳۷٫
[۴] سعدی.
[۵] َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا یُبَالِی عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْیَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى یُسْرٍ»؛ بهترین مردم کسی است که به عبادت عشق بورزد (عبادت را معشوق خود بداند)، با عبادت معانقه کند و آن را با تمام وجود لمس نماید و خود را برای آن فارغ سازد، آنگاه نگران نخواهد بود که دنیا برای او به سختی بگذرد یا به آسانی. الکافی، ج۲ ، ص۸۳٫
[۶] این خود، درجاتی دارد و از خودمحوری شروع و به عقده ی روانی ختم می شود. برای آگاهی بیشتر؛ نک: انسان کامل، استاد علامه شهید مطهری، صص ۲۱۶- ۲۲۵٫
[۷] ر.ک: زمر، ۱۵٫
[۸] ر.ک: حشر، ۱۹٫
[۹] نک :انسان کامل، همان، ص ۲۳۶٫
[۱۰] برای آگاهی بیشتر، نک: انسان کامل، استاد علامه شهید مطهری، صص ۲۴۴- ۲۲۵٫
[۱۱] همان، صص ۲۳۷و ۲۳۸٫
[۱۲] در این حالت، گرچه ثواب عبادات برای اجیرکننده (شخصی که اجیر را استخدام کرده است) می باشد، اما در عبادتی که ریا نباشد و به قصد قربت باشد، اثرات تربیتی فراوانی وجود دارد. در این صورت، انگیزه و هدف اجیر می تواند چند چیز باشد:
۱- فقط رسیدن به همان آثار تربیتی
۲- فقط رسیدن به مبلغ اجاره
۳- رسیدن به هر دو.
ممکن است به ذهن بیاید که صورت دوم، اشکال دارد اما باید گفت که نمی توان یک حکم کلی کرد، زیرا اگرچه هدف اجیر از گرفتن مبلغ اجاره، آثار تربیتی خود عبادت نیست اما اگر هدفش این باشد که با این مبلغ، نیازهای مادی خود را تامین کند و از این راه، دست خود را پیش بیگانه دراز ننماید و در واقع، خود واقعی خود را حفظ کند، در این صورت باز، انجام عبادت در دست یافتن این شخص به خود واقعی موثر بوده است؛ یعنی در این صورت هم عبادت از آثار تربیتی برخوردار می باشد (دقت کنید که اجرت، داعی و انگیزه شده است برای نزدیک شدن من به خدا و اما اینکه چرا من در پی این اجرت هستم، این خود می تواند داعی و انگیزه های دیگری داشته باشد. پس لزوما گرفتن اجرت، نه با قصد قربت در عبادات منافات دارد و نه با خود واقعی).