در پاسخ به مطالب ذيل توجه كنيد :
1- در قران كريم برخي گناهان به عنوان كبيره معرفي شده اند .در آيه 31 نساء آمده است :
در اين باره إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَرِيماً
اگر از گناهان كبيرهاى كه از آن نهى شدهايد اجتناب كنيد گناهان كوچك شما را مىپوشانيم و در جايگاه خوبى شما را وارد مىسازيم .
اين آيه با صراحت مىگويد: اگر گناهان كبيرهاى كه از آن نهى شده ترك گوئيد سيئات شما را مىپوشانيم و مىبخشيم و در جايگاه نيكويى شما را وارد مىكنيم.
از اين تعبير استفاده مىشود كه گناهان بر دو دستهاند، دستهاى كه قرآن نام آنها را كبيره و دستهاى كه نام آنها را سيئة گذاشته است، و در آيه 32 سوره نجم به جاى سيئة تعبير به لمم نموده است، و در آيه 49 سوره كهف در برابر كبيره، صغيره را ذكر فرموده است آنجا كه مىگويد: لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها (اين نامه عمل هيچ گناه كوچك و بزرگى را فرو- گذار نكرده مگر اينكه به شماره در آورده است).
2- از تعبيرات فوق بروشنى ثابت مىشود كه گناهان بر دو دسته مشخص تقسيم مىشوند كه گاهى از آن دو به كبيره و صغيره و گاهى كبيره و سيئه و گاهى كبيره و لمم تعبير مىشود.
3- اكنون بايد ديد كه ضابطه و ميزان در تعيين صغيره و كبيره چيست؟
بعضى مىگويند: اين دو از امور نسبى هستند، يعنى به هنگام مقايسه- كردن دو گناه به يكديگر آن يك كه اهميتش بيشتر است كبيره و آنكه كمتر است صغيره مىباشد، و بنا بر اين هر گناهى نسبت به گناه بزرگتر، صغيره، و نسبت به- گناه كوچكتر، كبيره است .
مرحوم طبرسى در مجمع البيان اين عقيده را به دانشمندان شيعى نسبت داده در حالى كه چنين نيست و بسيارى از دانشمندان ما عقيده ديگرى دارند كه شرح خواهيم داد.
ولى روشن است كه اين معنى به هيچ وجه با آيه فوق نمىسازد زيرا آيه فوق اين دو دسته را از يكديگر جدا كرده و در برابر هم قرار داده است و پرهيز از يكى را موجب بخشودگى ديگرى مىشمارد (دقت كنيد).
ولى اگر به معنى لغوى كبيره بازگرديم، كبيره هر گناهى است كه از نظر اسلام بزرگ و پر اهميت است، و نشانه اهميت آن مىتواند اين باشد كه در قرآن مجيد، تنها به نهى از آن قناعت نشده، بلكه به دنبال آن تهديد به عذاب دوزخ گرديده است، مانند قتل نفس و زنا و رباخوارى و امثال آنها، و لذا در روايات اهل بيت ع مىخوانيم:
الكبائر اللتى اوجب اللَّه عز و جل عليها النار
: گناهان كبيره گناهانى است كه خداوند مجازات آتش براى آنها مقرر داشته است مضمون اين حديث از امام باقر ع و امام صادق ع و امام على بن موسى الرضا ع نقل شده است.
و بنا بر اين بدست آوردن گناهان كبيره و شناخت آنها با توجه به ضابطه فوق كار آسانى است، و اگر ملاحظه مىكنيم، در پارهاى از روايات تعداد كبائر، هفت و در بعضى بيست و در بعضى هفتاد، ذكر شده منافات با آنچه در بالا گفته شد ندارد، زيرا در حقيقت بعضى از اين روايات اشاره به گناهان كبيره درجه اول و بعضى به- گناهان كبيره درجه دو و بعضى به همه گناهان كبيره اشاره مىكند.
4- نكته مهمى كه در اينجا بايد به آن توجه داشت اين است كه گناهان صغيره، در صورتى صغيره هستند كه تكرار نشوند و علاوه بر آن به عنوان بى اعتنايى و يا غرور و طغيان انجام نگيرند زيرا صغائر طبق آنچه از قرآن و روايات اسلامى استفاده مىشود در چند مورد تبديل به كبيره مىگردد:
1- در صورتى كه تكرار گردد، همانطور كه از امام صادق ع نقل شده كه فرمود:
لا صغيرة مع الاصرار
: هيچ گناهى با تكرار صغيره نيست .
2- در صورتى كه گناه را كوچك بشمرد و تحقير كند، در نهج البلاغه مىخوانيم:
اشد الذنوب ما استهان به صاحبه
: شديدترين گناهان آن است كه مرتكبش آن را كوچك بشمرد .
3- در صورتى كه از روى طغيان و تكبر و گردنكشى در برابر فرمان پروردگار انجام شود، اين موضوع را از آيات مختلفى اجمالا مىتوان استفاده كرد از جمله آيه 37 نازعات: اما آنها كه طغيان كنند و زندگى دنيا را مقدم بشمرند جايگاهشان دوزخ است.
4- در صورتى كه از افرادى سر بزند كه موقعيت خاصى در اجتماع دارند و لغزشهاى آنها با ديگران برابر محسوب نمىشود، چنان كه قرآن در باره همسران پيامبر ص در سوره احزاب آيه 30 مىگويد: اگر شما كار زشتى انجام دهيد مجازات آن را دو برابر خواهيد ديد. و از پيغمبر اكرم ص نقل شده كه فرمود:
من سن سنة سيئة فعليه وزرها و وزر من عمل بها لا ينقص من اوزارهم شيئا
: هر كس سنت بدى بگذارد گناه آن بر او است و همچنين گناه تمام كسانى كه به آن عمل كنند، بدون اينكه از گناه آنها چيزى كاسته شود!
5- در صورتى كه از انجام گناه خوشحال و مسرور باشد و به آن افتخار كند چنان كه از پيغمبر اكرم ص نقل شده كه فرمود:
من اذنب ذنبا و هو ضاحك دخل النار و هو باك هر كس گناهى كند در حالى كه خندان باشد در آتش وارد مىشود در حالى كه گريان است.
6- در صورتى كه عدم مجازات سريع خداوند را در برابر گناه خود دليل بر رضايت خدا بشمرد و خود را مصون از مجازات و يا محبوب در نزد خدا بداند، چنان كه قرآن در آيه 8 سوره مجادلة از زبان بعضى از گنهكاران مغرور نقل مىكند كه آنها در پيش خود مىگويند چرا خداوند ما را مجازات نمىكند و سپس قرآن اضافه مىكند كه آتش دوزخ براى آنها كافى است .